
سبک تربیت
اصلاح آرزو؛ مهمترین وظیفه مربی
در تربیت که موضوع بحث ماست، مربی بایستی بداند که اگر توانست این شاگرد را از طریق آرزو اصلاح کند، اصلاح شده است؛ یعنی اگر بعد از مدتی، آرزوی عقلانی در شاگرد کسی پیدا شد، این بزرگترین انقلاب است که در این شاگرد بهوجود آمده است.
اگر شاگرد دلش بخواهد که انسانی مَرضی خدا بشود، استاد فقط باید موانع را از جلوی راه او بردارد؛ چون گفتیم مربی نیست که میتواند اینچنین آرزویی در شاگردش ایجاد کند. اگر ما درباره انسان چنین تصوری بکنیم، انسان را موجودی روبنایی از نظر جهتگیری تصور کردهایم؛ یعنی انسان به یک موجود قالبی تبدیل میشود. اگر من بگویم شما میتوانی در شاگردها آرزوهای اینچنینی پایهگذاری کنی، یعنی میتوانی قالبهایی اینچنینی برای انسانهای آتی درست کنی و این اولین مطلبی است که باعث میشود از اصل انسانیت دور شوی. نه، شما باید ببینی چه موانعی بر سر این راه است و با آن موانع مبارزه کنی. آرزو را خود طفل میکند و موانعش را جامعه بر سر راهش میآورد. تو باید با موانع درگیر شوی و آنها را از پیش پای او برداری. حالا اگر خودش خواست و چنین انتخاب و آرزویی کرد که کرد؛ اگر نکرد، نکرده است؛ یعنی درحقیقت این تعبیر صحیحی نیست که بگوییم مربی از شاگردهای خودش انسانی اینچنین میسازد. این تعبیرها هیچکدامش با شناخت واقعی از انسان تطبیق نمیکند. کسانی که انسان را اینطور شناختهاند، او را دستکم گرفتهاند!